علامه طباطبایی نامی آشناست که همواره تداعی کننده معنویت، تقوا، اخلاق و علومی همچون تفسیر، عرفان، حکمت و در کل مصداق یک استاد بزرگ علمی و عملی در معارف اسلامی است. به جرأت می توان گفت که شاید هیچ کس با شنیدن نام علامه ذهنش به سمت «سیاست» نرود و باید اذعان نمود که درخت تنومند تقوا و علم علامه، بر برخی از ابعاد دیگر شخصیتی ایشان سایه افکنده و در طول این سال ها به آن عنایت خاصی نشده است. یکی از این وجوه مغفول مانده، ترسیم نقش علامه در نهضت امام خمینی و پیروزی انقلاب اسلامی است. بی توجهی به این موضوع مهم در طول سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سبب شده تا در نهایت تأسف برخی برای خود و دیگران، مرحوم علامه را یک «ضد انقلاب» جلوه دهند! البته این نوشتار نیز در صدد آن نیست تا از آن عالم کم نظیر، چهره ای سیاسی ساخته و یا ایشان را یک مبارز انقلابی تمام عیار جلوه دهد، اما آنچه مسلم است این است که علامه نه تنها با اصل نهضت امام مخالفتی نداشتته اند، بلکه در پیشبرد آن نیز اثر گذار بوده اند.
پاسخ به دو پرسش، ادعای فوق را به اثبات می رساند. نخست آنکه آیا علامه طباطبایی از لحاظ نظری تشکیل حکومتی اسلامی به جای رژیم سلطنتی پهلوی را قبول داشته اند؟ بر فرض مثبت بودن جواب سؤال اول، باید اثبات شود که آیا ایشان نهضت امام را راهی برای اجرای این ایده می دانسته اند و در این صورت خودشان در عمل چه کمکی به این نهضت کرده اند؟